<-- دیگر پادکست‌ها -->

«                      »


پادکست هشتم

حرف حروف

دانلود 5005 بازدید

 

تیر و مرداد‌ماه ۱۳۹۶ خورشیدی / طراحی تایپ

گویندگان (به ترتیب صداها): احمد کریمی/ احسان نظری/ الناز لطیف


* عنوان «حرفِ حُروف» به صورت کاملاً تصادفی مشابه با عنوان یکی از پروژه‌های تایپوگرافی آقای «بیژن صیفوری» که از سال‌ها پیش تاکنون در دست انجام است. لازم به ذکر است که این تشابه برحسب اتفاق پیش‌ آمده است.


آنچه در این برنامه ۳۵ دقیقه‌ای خواهید شنید:

* گفتگویی با «دامون خان‌جانزاده» / درباره‌ی فرهنگ نوشتار
* مقدمه‌ی کتاب «30Essential Typefaces for a Lifetime» / با عنوان «یک روز بدون هلوتیکا» / نوشته‌ی «Cyrus Highsmith»
* مختصری درباره‌ی «ماتیو کارتر» Matthew Carter / طراح تایپ‌فیس‌های «تاهوما» و «وردانا»


* دامون خان‌جانزاده

«دامون خان‌جانزاده» متولد ۱۳۵۴ خورشیدی و دانش‌آموخته‌ی طراحی گرافیک
عضو «کلوپ طراحان تایپ» (TDC)، «باشگاه مدیران تایپ» (ATYPI) و «انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران» (IGDS)
برخی از جوایز و افتخارات وی عبارتند از:
برگزیده‌ی بخش نشانه از هفتمین دوسالانه‌ی گرافیک ایران /  جایزه‌ی بهترین پستر رییس دوسالانه از نهمین بینال گرافیک ایران / جایزه‌ی برگزیده‌ی نقاشی‌خط از دومین دوسالانه‌ی خط شارجه / جایزه‌ی اول طراحی فونت از دومین دوسالانه‌ی سرو نقره‌ای
تدریس در دانشگاه سوره، مدرسه‌ی ویژه، هنرستان هنرهای زیبا، ارائه چندین سخنرانی در داخل و خارج کشور و داوری چندین نمایشگاه داخلی و بین‌المللی


* یک روز بدون تایپ‌فیس «هلوتیکا» HELVETICA / از مقدمه‌ی کتاب «30Essential Typefaces for a Lifetime» (با کمی دخل و تصرف)

یکی از تایپ‌فیس‌هایی که نمی‌تونم بدون اون زندگی کنم، همون‌چیزیه است که ناشرای این کتاب از من خواستن تا درباره‌اش بنویسم. وقتی که طرح و برنامه‌هاشون رو می‌خوندم، از خودم ‌پرسیدم: برای زنده‌موندن به غذا نیاز دارم، به آب هم همنیطور. اما آیا به تایپ هم نیاز دارم؟
چیزی که در ادامه اومده، تجربه‌ی یک روز زندگی من هست، بدون تایپ‌فیس «هلوتیکا».

۰۷:۵۰ صبح / بیدار شدن از خواب. از شروع کردن روزی بدون-هلوتیکا، هیجان دارم.
۰۷:۵۵ / کمی سخته! تقریباً همه‌ی لباسهام لیبل‌هایی با فونت هلوتیکا دارند، درباره روش شستشوی لباس. اما بالاخره چندتا لباس پیدا کردم.
۰۸:۳۲ / رفتن برای درست‌کردن چای، و دیدن هلوتیکا روی بسته‌بندی. اما خوشبختانه یه چای کیسه‌ای سبز ژاپنی پیدا کردم که هیچ اثری از الفبای لاتین روش نیست، چه برسه به هلوتیکا. و البته چندتا میوه‌ی بدون لیبل.
ساعتِ: ۰۹:۰۰ / همسرم وقتی متوجه شد دارم به شهر می‌رم، ازم خواست تا کمی خرید کنم. بهش گفتم که شاید چیزهایی که روی بسته‌بندیش فونت هلوتیکا باشه رو نتونم بخرم. متعجب بود. ماجرا را براش توضیح دادم.  اما بازم هاج و واج بود.
۰۹:۱۰ / جدول زمانبندی اتوبوس‌ها با فونت هلوتیکا بود. از همسرم خواستم اونو با صدای بلند برام بخونه.
۱۰:۵۰ / خواستم برای شارژ کارت‌بلیت اتوبوس پول نقد بدم، که هلوتیکا پشت دلارهای جدید آمریکا بود. پس از کارت بانکی‌ام استفاده کردم.
۱۱:۰۰ / رفتن به شهر با اتوبوس. بیشتر وقتا یه روزنامه می‌خرم تا درسفر بخونم، اما اونا پر از تایپ‌فیس هستن. پس امروز روزنامه، بی‌روزنامه.
۱۲:۳۳ / رسیدن به شهر.
۱۲:۴۰ / خواستم تا با مترو به مرکز شهر برم، اما همه‌ی تابلوهای ایستگاه مترو با هلوتیکا نوشته شده. پس امروز، مترو بی‌مترو.
۱۳:۱۵ / وقت ناهاره! به یاد بسته‌بندی چای آسیایی بدون-هلوتیکا افتادم. پس پیش به سوی محله‌ی چینی‌ها. وقتی به رستوران نودِل موردعلاقم رسیدم، برگشتم. منوی غذا پر بود از هلوتیکا.
۱۴:۱۵ / خیلی گرسنمه. بالاخره یه ساندویچی ویتنامی پیدا کردم که روی منوش از خط تحریری استفاده کرده.
۱۵:۰۰ / رسیدن به اداره. چک‌کردن ایمیل‌ها و انجام جلسه. اول از همه، تمام نسخه‌های فونت هلوتیکا رو از سیستم پاک می‌کنم … .
۲۰:۲۰ / جدول زمانی اتوبوس‌ها یادم رفته بود. برای همین دیر رسیدم خونه.
۲۰:۵۰ / همسرم همه‌ی موادغذایی‌هایی که بسته‌بندی داشت، از جلوی دید من برداشت. امشب به خوردن سالاد و گوجه‌فرنگی کفایت می‌کنیم.
۲۱:۰۵ / برای شستن ظرف‌‌ها داوطلب شدم، ولی دیدم روی بطری مایع ظرفشویی نوشته‌ای با هلوتیکا داره:” لطفاً از دسترس اطفال دور نگه ‌دارید.”
۲۱:۱۰ / فیلمی برای دیدن خریدیم، اما تمام کلید‌های تلویزیون و دستگاه پخش با لیبل‌های هلوتیکا بودند. شبی کاملاً کسالت‌بار!

نتیجه‌گیری
من زنده ماندم، ۲۴ساعت بدون هلوتیکا. اما آسون نبود. هرجا نگاه کنید این تایپ‌فیس را می‌بینید. او به ما می‌گوید که چطور مراقب لباس‌هایمان باشیم. چه زمانی به اتوبوس می‌رسید. اطلاعاتی درباره‌ی غذاهایی که می‌خورید. و به شما می‌گوید، و اینکه چطور چشم بچه‌هایمان را از آسیب مواد شیمیایی محافظت کنیم. من هلوتیکا را دوست دارم، به خاطر خدمات کوچک روزمره‌ای که برایمان انجام می‌دهد.

منبع:

* Pao, imin & Berger Jashua. (2006). 30 Essential Typefaces for a Lifetime. USA: Rockport Publishers.


* مختصری درباره‌ی «ماتیو کارتر» Matthew Carter / طراح تایپ‌فیس‌های «تاهوما» و «وردانا»

«ماتیو کارتر» زاده‌ی ۱۹۳۷ میلادی، طراح حروف سرشناس بریتانیایی است، که هم اکنون در ایالات متحده سکونت دارد. یکی از شماره‌های نشریه‌ی «نیویورکر» که شرح مختصری را از وی در سال ۲۰۰۵ میلادی منتشر کرد، با محاسبه‌ی حجم مطالبی که تا کنون با فونت‌های طراحی شده‌ی او منتشر شده، این عنوان را برای توصیف وی به کار می‌برد:
«مردی که در وسیع‌ترین حد در جهان خوانده شده!»
یکی از شاخص‌ترین پروژه‌های وی، تایپ‌فیس‌هایی است که برای شرکت «مایکروسافت» طراحی کرد.
سال ۱۹۹۴ میلادی شرکت مزبور پروژه‌‌ی طراحی تایپی را در برنامه‌ی خود قرار داد، تا بتواند سیستم‌عامل جدید خود یعنی Windows 95 را با ظاهر جدیدی به بازار عرضه کند. بنابراین پروژه‌ی طراحی تایپ‌فیس‌های Tahoma  و Verdana را با همکاری «ماتیو کارتر» آغاز کرد.
«کارتر» در طراحی این تایپ‌فیس‌ها روش متفاوتی را در پیش می‌گیرد. یعنی به جای اینکه ابتدا حروف را با خطوط پیرامونی‌شان طراحی کند، و سپس آن‌ها را برای نمایش در صفحه تبدیل به «بیت‌مپ» (Bitmap) کند، از همان ابتدا حروف را به صورت بیت‌مپ و پیکسل به پیکسل طراحی کرده، و در پایان با دقتی موشکافانه خطوط پیرامونی حروف را ترسیم کرد. بنابراین زمانی که خطوط پیرامونی حروف برای نمایش روی صفحه‌ی مونیتور، تبدیل به بیت‌مپ شدند، نتیجه دقیقاً همان چیزی بود که از ابتدای پروژه شکل گرفته بود.
با این روش به آسانی می‌توان عدد و رقم‌های دقیقی برای سایز حروف، و وزن بصری‌شان به دست آورد.
مایکروسافت در اولین انتشار سیستم‌عامل Windows 95 تایپ‌فیس Tahoma را به همراه Verdana عرضه کرد. با وجود شباهتی که این دو به هم دارند، Tahoma دارای بدنی باریک‌تر، حفره‌‌های کوچک‌تر و فواصل فشرده‌تری در بین حروف است. برای همین Verdana را پسرعموی دست‌ و دل ‌بازتر Tahoma می‌دانند.
«ماتیو کارتر» در مورد پیدایش فونت‌‌وب‌های «جورجیا» و «وردانا» می‌گوید:
«[این دو تایپ‌فیس] زمانی پدید آمدند که رزلوشن صفحات نمایش به خوبی امروز نبود… . [ آنها] … تماماً براساس سیستمِ بیت‌مپ دوواحدی به وجود آمدند، یعنی: هرپیکسل یا روشن بود و یا خاموش، سیاه بود و یا سفید. بنابراین مایکروسافت تلاش زیادی به کار بست تا این تایپ‌فیس‌ها را برای صفحاتِ نمایش آماده‌سازی کند. برای حدود ۱۵ سال، تمام طراحان وبسایت از من متنفر بودند، چرا که “وردانا”و”جورجیا” جزو معدود فونت‌هایی بودند که اگر می‌خواستند تا نوشته‌های واضحی بر روی صفحه نمایش یابد، از آن‌ها استفاده می‌کردند. اما در حال حاضر برایشان انتخاب‌های بسیاری وجود دارد.»

منابع:

– لیوینگ استون، آلن و ایزابل. (۱۳۸۳). فرهنگ طراحی گرافیک. (ترجمه فرهاد گشایش). تهران: لوتوس. چاپ سوم.
– www.myfonts.com
– https://en.wikipedia.org


<-- دیگر پادکست‌ها -->

«                      »